Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، اواخر آذرماه سال قبل در آپارتمانی واقع در خیابان فرشته تهران جنایتی هولناک رقم خورد که در آن یک پزشک سرشناس تهرانی به قتل رسید. عاملان جنایت از مدتی قبل سناریوی قتل را طراحی کرده بودند و گمان می‌کردند که فکر همه جای این سناریوی جنایی را کرده‌اند. تصور داشتند که مو لای درز نقشه‌شان نمی‌رود و امکان ندارد کسی بتواند ردی از جنایت آنها کشف کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما بعد از گم شدن پزشک تهرانی به نام حمید، ردیابی‌ها برای یافتن ردی از او آغاز شد و مأموران در اولین گام از تحقیقات خود متوجه اختلاف عمیقی شدند که از مدت‌ها قبل بین او و برادرش وجود داشت. همین کافی بود تا به مطبی که برادر مقتول بتازگی اجاره کرده بود سر زده و منشی این مطب را تحت بازجویی قرار دهند. 

قتل هولناک زن جوان | بچه‌های محل درباره فریبا حرف‌های بدی می‌زدند | ماجرای فیلم سیاه چه بود؟ | کشف بقایای جسد با جای دندان حیوانات  قتل فجیع یک شیطان در جلد مهمان | عاقبت شوم دست‌درازی به دختر صاحبخانه

منشی که پسر جوانی به نام فرزین است در ابتدا سعی داشت حقیقت را کتمان کرده و مسیر پلیس را از رسیدن به حقیقت منحرف کند، اما تیزهوشی مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران دست فرزین را رو کرد و او پرده از راز جنایت هولناک خود با همدستی برادر حمید به نام صابر برداشت که تجسس‌ها نشان داد او نیز یک پزشک مشهور است.

فرزین در اعتراف هولناک خود گفت که بعد از به قتل رساندن حمید، جسد او را مثله کرده و تکه‌های جسد را کباب کرده و خوراک حیوانات کرده‌اند.

بررسی‌ها حکایت از آن داشت که مدتی قبل صابر قصد داشته است نماینده مجلس شود و برادرش به عنوان اسپانسر او، از صابر حمایت مالی کند. اما صابر رد صلاحیت می‌شود و در همان گام ابتدایی این مسأله منتفی می‌شود. سپس حمید از صابر تقاضای بازگرداندن پولش به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان را می‌کند اما همین موضوع سبب بروز اختلاف بین دو برادر می‌شود.

بازسازی هولناک‌ترین جنایت

با اطلاعاتی که فرزین در اختیار مأموران قرار داد، صابر هم دستگیر شد و رسیدگی به پرونده در دستور کار محمدمهدی براعه، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. بعد از طی روال قانونی پرونده، روز گذشته متهمان برای بازسازی صحنه جنایت بار دیگر در محل وقوع جرم حاضر شدند و فرزین به تشریح جنایت پرداخت، اما این در حالی بود که صابر نقش خود را در به قتل رسیدن برادرش انکار می‌کند.
این در حالی است که از بقایای جسد حمید تنها چند تکه استخوان در میان بوته‌های سر خیابان فرشته کشف شده و فرزین در اعترافات قبلی خود گفته بود جسد را در نقاط مختلف شهر ریخته است.

همدستی در قتل بعد از فارغ‌التحصیلی

آپارتمانی اداری در جایی دنج و خلوت از شهر تهران، محل وقوع یک جنایت هولناک است. آپارتمان نیمه‌ساخته است و هنوز هم گچ و خاک در کف طبقات وجود دارد.

از پله‌ها بالا می‌رویم و به اتاقی نهایتاً ۱۲ متری در طبقه چهارم این ساختمان می‌رسیم. این اتاق همان جایی است که حمید ۳ روز دست و پا بسته روی یک ویلچر به زنجیر کشیده شده بود و بعد از ۳ روز به قتل رسید.

حالا دیگر ویلچری در این اتاق وجود ندارد، اما به محض وارد شدن به این اتاق یاد اولین اعتراف فرزین می‌افتم: «سریال خونسرد را دیده بودم و وقتی داشتیم نقشه جنایت را طراحی می‌کردیم از نحوه بستن مقتول‌ها روی صندلی در آن سریال ایده می‌گرفتم!»

فرزین جوانی ۲۴ ساله است که برای تحصیل در یکی از رشته‌های علوم پزشکی از شهرستان به تهران آمده بود. او می‌گوید که کار می‌کرد و درس می‌خواند تا اینکه با صابر آشنا شد و در یک مرکز درمانی منشی او شد.

ماجرا را مو به مو شرح می‌دهد و می‌گوید: «مدتی بود که صابر از اختلافاتی که با برادرش داشت با من حرف می‌زد. می‌گفت که نقشه قتل برادرش را کشیده است و از من می‌خواست کمکش کنم. به من وعده کار پردرآمد و ماشین و پول داد و همین باعث شد که من وسوسه شده و قبول کنم که با او همدستی کنم. بالاخره صابر برای به قتل رساندن برادرش این مطب را اجاره کرد. او از حرف‌هایی که در خانواده می‌شنید متوجه شده بود که حمید در صدد احداث مرکز درمانی کودکان است.

دوستان نزدیک حمید را هم می‌شناخت و به من گفت به حمید زنگ بزنم و خودم را برادر یکی از دوستانش جا بزنم. من هم همین کار را کردم و با حمید تماس گرفتم و گفتم شنیده‌ام در صدد راه‌اندازی مرکز درمانی کودکان هستی. بعد گفتم آپارتمانی در فرشته سراغ دارم که می‌توانم به این منظور آنجا را برای تو با قیمت مناسب اجاره کنم. با همین ترفند با حمید در آپارتمان قرار گذاشتم.»

صحبت به اینجای ماجرا که می‌رسد فرزین جلوی در آپارتمان می‌رود و نحوه خوشامدگویی به حمید را کاملاً بازسازی می‌کند: «صابر در طبقه سوم و اسلحه ساچمه‌ای هم در دستش بود. من به حالت گپ زدن از طبقه اول با حمید بالا آمدم تا رسیدیم به طبقه سوم، ناگهان صابر بیرون آمد و اسلحه کشید و به برادرش شلیک ‌کرد. حمید خیلی شوکه شده بود و فریاد زد صابر تویی؟!»

فرزین روی زمین می‌نشیند و نقطه‌ای را با دست نشان داده و می‌گوید: «حمید اینجا افتاد و صابر روی سینه‌اش نشست. از قبل قرار بود آمپول خواب‌آور به او تزریق کنیم. صابر برادرش را محکم گرفت تا من به او تزریق کردم. حمید گیج و منگ شده بود. او را به طبقه چهارم بردیم و روی یک ویلچر نشاندیم. بعد دست و پایش را با زنجیر بستیم.

صابر می‌خواست از او امضاهایی بگیرد و برای همین ۳ روز در همان حالت حمید را نگه داشتیم. حدود ۱۰۰ امضا و چک و مبایعه‌نامه از او گرفت. بعد از ۳ روز گفت که دیگر باید او را به قتل برسانیم. خودش یک رگ دست برادرش را زد و من رگ دست دیگرش را زدم. بعد هم رگ پاهایش را زدیم. وقتی مطمئن شدیم که دیگر نفس نمی‌کشد مطابق نقشه قبلی جسد را تکه‌تکه کردیم.»

فرزین تمام مراحل را نشان می‌دهد و می‌گوید، پلاستیکی از قبل آماده کرده بود و دور مچ دستان حمید گرفتند و رگ دستش را زدند. اما صابر در تمام این مراحل، می‌گوید که تمام حرف‌های فرزین دروغ است!

من قاتل برادرم نیستم

حالا نوبت به صابر رسیده که مطابق گفته‌های خودش صحنه قتل را بازسازی کند. او در تشریح ماجرا می‌گوید: «به هیچ عنوان قصد به قتل رساندن برادر خودم را نداشتم. من با او اختلاف مالی داشتم و با هر ترفندی می‌خواستم با او حرف بزنم که مشکل را حل کنیم، او قبول نمی‌کرد. برای همین مجبور شدم با این ترفند او را به مطب خیابان فرشته بکشانم. وقتی وارد مطب شد و چشمش به من افتاد، شروع کرد به ابراز ناراحتی و با هم درگیر شدیم. من می‌گفتم آرام باش تا با هم صحبت کنیم. بعد فرزین گفت وقتی شما با هم گلاویز شده بودید من به او یک آمپول زدم. با اینکه من خبر نداشتم که قرار است آمپول بزند.

برادرم چند روزی در طبقه چهارم بود و نیت من فقط حل مشکل بود. در این مدت من هر چه می‌خوردم به او هم می‌دادم تا اینکه یک روز وقتی در طبقه پایین بودم، فرزین با عجله پایین دوید و گفت رگ دست و پاهای برادرم را زده است. من سریع بالا دویدم و دیدم برادرم را به قتل رسانده است. خیلی ترسیدم چون حالا فرزین از من نقطه ضعف بزرگی داشت که می‌خواست با آن از من اخاذی کند. برای همین من گوش به فرمان او شدم و هر کاری می‌گفت انجام می‌دادم. نقشه مثله کردن برادرم را هم کشید و من چاره‌ای جز اطاعت از او نداشتم، اما تمام مراحل را خودش انجام داد.»

بازپرس پرونده رو به صابر می‌گوید: «اما در تحقیقات دست‌نوشته‌ای با دستخط تو پیدا شد که وسایل مورد نیاز برای به قتل رساندن برادرت را نوشته بودی!»

صابر می‌گوید: «من از برادرم خیلی ناراحت بودم و مدتی قبل به خاطر این ناراحتی به روانشناس مراجعه کرده بودم. روانشناس گفته بود که ناراحتی‌هایت را بنویس تا خشم تو کم شود .برای همین هم آن موارد را نوشته بودم.»

عجیب‌ترین بخش بازسازی صحنه قتل

در یکی از قسمت‌های بازسازی صابر ادعا کرد، وقتی قتل رخ داد ترسیده بود که همدستش با خونسردی گفت چرا دروغ می‌گویی من و تو علوم پزشکی خوانده‌ایم اصلاً هم از جسد نمی‌ترسیم.

بازسازی صحنه جرم متهمان حدود ۴ ساعت طول می‌کشد و تمام این مدت فیلمبرداری می‌شود. وقتی داریم از پله‌ها پایین می‌آییم با خودم فکر می‌کنم گچ و خاک کف این ساختمان شاهد چه جنایت هولناکی بوده اند! اگر زبان داشتند فریاد می‌زدند! مثل آخرین فریادهای حمید که کمک می‌خواست و صدای ناله‌های ضعیفش به گوش برخی همسایه‌ها هم رسیده بود.

کد خبر 756211 منبع: ایران برچسب‌ها خبر ویژه قتل - قاتل حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر ویژه قتل قاتل حوادث ایران قتل رساندن برای همین رگ دست

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۱۴۶۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آغاز پیش‌فروش بلیت اجراهای خرداد «امشب به صرف بورش و خون»

به گزارش خبرگزاری مهر، نمایش «امشب به صرف بورش و خون» نوشته مهدی یزدانی‌خرم و کارگردانی صابر ابر از ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ در بلک‌باکس پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب روی صحنه رفته است.

با پایان بلیت اجراهای ماه اردیبهشت «امشب به صرف بورش و خون»، پیش‌فروش بلیت ۲۰ اجرای این نمایش در ماه خرداد، از طریق سایت تیوال آغاز شد.

دانشجویان رشته‌های مختلف می‌توانند در «یکشنبه‌های دانشجویی» با تخفیف به تماشای این اثر نمایشی بنشینند.

صابر ابر این مونولوگ را که بر اساس رمان «نازنین» فئودور داستایوفسکی و ترجمه یلدا بیدختی شکل گرفته است، در کنار فاطمه نقوی به صحنه می‌برد.

دیگر عوامل نمایش «امشب به صرف بورش و خون» عبارتند از: مجری طرح: امیرسپهر تقی‌لو، طراح صحنه: صابر ابر، طراح لباس: ندا نصر، طراح گرافیک: فرهاد فزونی، طراح نور: نیلوفر نقیب ساداتی، محمدرضا رحمتی، طراح گریم: لعیا خرامان، طراح صدا: عرشیا باقری، تبلیغات: استودیو این/جا، تبلیغات مجازی: آریان امیرخان (قیلم نیوز)، دستیار کارگردان: جواد باقری، گروه کارگردانی: الهام میرشفیعی، نیما سکوت، دستیار تهیه و تولید: محمدامین ساکی.

کد خبر 6089847 فریبرز دارایی

دیگر خبرها

  • اختصاصی: بردیا مصدوم شد، نظر صابر تغییر کرد!
  • اعلام تعداد پزشکان مسموم شده در ماجرای مهمانی شیراز
  • قالیباف درگذشت آیت‌الله نجفی تهرانی را تسلیت گفت
  • مناظره ۲ کاندیدای مجلس دوازدهم اردبیل
  • آمادگی کامل مازندران برای برگزاری دور دوم انتخابات نمایندگی مجلس در قائمشهر
  • آغاز پیش‌ فروش بلیت اجرا‌های «امشب به صرف بورش و خون»
  • حمید رسایی: هیات رییسه مجلس باید امکانات ابتدایی مانند خانه و خودرو برای نمایندگان فراهم کند
  • آغاز پیش‌فروش بلیت اجراهای خرداد «امشب به صرف بورش و خون»
  • صحبت‌های بی‌سابقه قالیباف درباره ماجرای ارز/ آغاز گشت ارشاد مسئولان توسط رادان
  • نکات مهم قبل از انتخاب و خرید بهترین باربیکیوها